نقش اثربخش کارآفرینی نوآورانه با بررسی موردی کشور چین و سیاست‌های حمایتی دولت آن

| اینسایت سرآوا
مطالعه در 15 دقیقه

نوآوری واژه‌ی محبوبی است و تقریبا همگان متفق‌القول بر این باورند که نوآوری را می‌فهمند و آن را برای توسعه کشور ضروری می‌دانند. معمولاً در هر جمعی که نشسته‌ باشیم اگر صحبت به نوآوری و دوستان نزدیکش مثل توسعه و خلاقیت رسد بعید است کسی به مخالفت برخیزد. همه در تاییدش سر تکان می‌دهند و به احترامش کلاه از سر بر می‌دارند. اما به راستی نوآوری چیست؟ چه ارتباطی با رشد اقتصادی دارد؟ نقش دولت و بخش خصوصی در این میان چیست؟ و چرا باید یکبار برای همیشه از شر نگاه تنگ‌نظرانه‌ای که نوآوری را با تولید پیچیده‌ترین فضاپیماها یا دل‌رباترین خودروها یکی می‌گیرد رها شویم؟ این‌ها همه برپایه نوآوری‌اند. نوآوری نباشد خودروی پیشرفته‌ای نیست اما نوآوری مجموعه گسترده‌تری را در بر می‌گیرد.

برای شروع و فهم بهتر نیاز به برخی پیش‌نیازها داریم پس اجازه بدهید از نوآوری کمی فاصله بگیریم و پس از آن با دستی پرتر به سمتش بازگردیم.

به نمودار زیر دقت کنیم. نموداری که نشان می‌دهد کشورها بسته به عوامل گوناگونی در یکی از چهار قسمت این نمودار قرار می‌گیرند.

نمودار

 

 

کشوری که هم از توسعه اقتصادی خوبی برخوردار باشد و هم از توسعه علمی در نمودار بالا در قسمت یکم قرار می‌گیرد و کشوری که در این دو بعد درحال‌توسعه یا توسعه‌نیافته باشد در قسمت چهارم قرار می‌گیرد. کشورهایی که در قسمت چهارم قرار می‌گیرند اصطلاحاً کشورهایی هستند که مرکز محصول یا Product Center  خوانده می‌شوند. به این دلیل که این کشورها به دلیل دارا بودن نیروی ارزان مزیت رقابتی برای تولید ارزان‌قیمت‌تر دارند. کشور چین با تکیه بر این ویژگی و بازنگری سیاست‌های اقتصادی‌اش رشد چشمگیری را در سه دهه گذشته شاهد بوده است. اما به گزارش مکینزی با ایجاد رشد اقتصادی و بالارفتن دستمزدها چین دیگر نمی‌تواند بر روی این ویژگی‌اش به عنوان یک ویژگی پایدار حساب کند و باید از نوآوری و فضای کارآفرینی نوآورانه بهره جوید. نوآوری را تنها با شاخص‌هایی چون  رشد علمی مقالات و تعداد فارغ‌التحصیلان تحصیلات تکمیلی نمی‌توان سنجید، به طور کلی یک مدل چهارگانه برای نوآوری تعریف می‌شود که در ادامه به بررسی مدل‌های آن می‌پردازیم.

مدل نوع اول: نوآوری برپایه علم

این نوع نوآوری به‌شدت به توانمندی تحقیقات علوم پایه وابسته است و معمولا صنایعی چون زیست‌فناوری، نیمه‌رساناها و صنایع مرتبط با فضا را در بر می‌گیرد. روند نوآوری در این صنایع بسیار زمان‌بر است هم‌چنین مدت‌زمان بیشتری هم طول می‌کشد تا به سوددهی و بازگشت سرمایه بیانجامد و پیشرفت پایدار در این صنایع بدون همکاری نزدیک فضای تحقیقاتی آکادمیک و واحدهای تحقیق و توسعه شرکت‌های دانش‌محور امکان‌پذیر نیست. از این رو نقش دولت در تنظیم مقررات حامیانه از بخش خصوصی و حمایت از حقوق مبدعین و نیز نقش شرکت‌های خصوصی که به صورت جسورانه در این حوزه‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند، غیرقابل‌انکارند. معمولا کشورهایی که در قسمت اول قرار دارند می‌توانند به صورت پایدار از این گونه نوآوری حمایت کنند.

مدل نوع دوم: نوآوری برپایه مهندسی

صنایعی که به نوآوری بر پایه مهندسی وابسته‌اند شامل صنعت خودروسازی، هواپیمایی(تجاری) و صنایع مخابراتی می‌شوند. یک عامل کلیدی در توسعه این نوآوری وجود شبکه‌ای از بهترین تامین‌کنندگان و سازندگان قطعات است. زیرا ساخت یک محصول رقابتی زمانی امکان‌پذیر است که از انتخاب بهترین تامین‌کنندگان ممکن ساخته شده باشد. این نوع سرمایه‌گذاری نیاز به حضور بخش خصوصی قوی و هم‌چنین کسب‌وکارهای کوچک و متوسط (SMEs) دارد. معمولا کشورهایی که در قسمت دوم و سوم قرار دارند می‌توانند به صورت پایدار از این نوع نوآوری حمایت کنند.

مدل نوع سوم: نوآوری برپایه کارآمدی

هر گونه نوآوری که بتواند هزینه‌ها را کاهش دهد، زمان تولید را کوتاه کند و کیفیت محصول را افزایش دهد می‌تواند جز این مدل محسوب گردد. معمولا این نوآوری مناسب صنایع سرمایه‌بر و متکی بر نیروی کارگر است و می‌تواند موجب توسعه فضای کارآفرینی نوآورانه شود.

مدل نوع چهارم: نوآوری برپایه مشتری‌محوری

معمولا صنایعی را شامل می‌شوند که درگیر حل مشکلات مشتریان از طریق توسعه محصول، خدمت و یا مدل کسب‌وکارند. خدمات اینترنتی و تولید کالاهای مصرفی از جمله صنایعی‌اند که به این نوآوری نیاز دارند. مشخصه این صنایع بازاریابی وسیع و دوره‌های توسعه محصول کوتاه است که همراه با بازنگری‌های سریع با توجه به مفاهیم جدیدند. به علت تمرکز بر نیازهای محلی و آشنایی با قوانین و فرهنگ داخلی، پتانسیل خوبی برای شرکت‌های داخلی در این نوآوری فراهم است اما اگر دیر این اتفاق بیفتد ممکن است بازار هدف این شرکت‌ها به دست رقیبان خارجی بیفتد. از نمونه‌های خوب شرکت‌هایی که از این نوآوری بهره می‌جویند می‌توان به شرکت‌هایی چون بایدو(Baidu) و تنسنت(Tencent) اشاره کرد که از جمله شرکت‌های موفق چینی در این حوزه‌اند.  نکته پراهمیت در این‌جا توجه به نقش دولت و بخش خصوصی به عنوان دو بال توسعه‌ی یک کشور است. فراموش نکنیم که اگر قوانین حمایتی پشت بخش خصوصی نباشد، این بخش با وجود پتانسیل بسیار بالایش نمی‌تواند حرکت موثری داشته باشد. دولت‌ها در کشورهایی مانند چین به خوبی این نکته را می‌دانند و از بخش خصوصی حمایت می‌کنند و فضای آرام و بی‌دغدغه‌ای را برای رشدشان فراهم می‌کنند. از یاد نبریم که اگر سیاست‌های اقتصادی و حمایتی دولت چین نبود، امروز ما شاهد حضور فرای تصور شرکت‌های فناوری و تولیدی این کشور در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی نبودیم.

به نظر می‌رسد هیچ نوع مانع بلندی برای این مدل نوآوری وجود ندارد و از این رو برای تمام کشورهایی که بازار داخلی قابل‌توجه دارند، سکوی پرتاب خوبی به نظر می‌رسد. کشور عزیزمان ایران نیز دارای این ویژگی‌هاست و به‌خوبی می‌توانیم با برداشتن گام‌های لازم شرایط را برای حضور قدرتمندانه یک بخش خصوصی کارا و دلسوز فراهم آوریم. با استفاده صحیح از مدل‌های نوآوری می‌توان به رشد فضای کارآفرینی نوآورانه دامن زد و شاهد استفاده از استعدادهای جوان و توانمند کشور در کسب‌وکارهای نو و بلندپرواز بود. یادمان نرود که کسب‌وکارهای کوچک و متوسط نیز به دلیل نزدیکی به مشتری می‌توانند جز بازیگران کلیدی بهره‌ور از این نوآوری باشند که به رشد اقتصادی و اشتغال‌زایی نیز سود می‌رسانند.

بررسی وضعیت کشور چین

اتفاقات سال اخیر نشان می‌دهد که کشور چین یک دوره انتقالی سخت را آغاز کرده است. نیروی کار فراوان و جذب سرمایه خارجی که دو عامل اصلی رشد این کشور در سه دهه اخیر بوده است در حال ضعیف‌شدن اند. البته این یک وضعیت طبیعی در روند توسعه اقتصادی چین است. سوال اصلی این جاست: کشور چین از چه منابع دیگری می‌تواند برای استمرار نرخ رشد اقتصادی‌اش بهره جوید؟ و نقش دولت و سیاست‌های آن در این میان چگونه است؟

بر طبق گزارش مکنری، چین باید 2 تا 3 درصد رشد اقتصادی‌اش را (از 6 درصد نرخ پیش‌بینی‌شده) توسط نوآوری و کارآفرینی نوآورانه ایجاد نماید. اگر این اتفاق بیفتد تا سال 2025 پیش‌بینی می‌شود 3 تا 5 تریلیون دلار سالانه به درآمد ناخالص ملی‌اش اضافه نماید و این کشور از نقش یک واردکننده نوآوری به یک رهبر جهانی در زمینه نوآوری بدل شود.

یکی از عوامل توسعه‌دهنده اقتصاد چین که می‌تواند در سال‌های آتی نیز روند رو به رشد خود را حفظ کند، نوآوری برپایه مشتری‌محوری است. سیاست‌ حمایتگرانه دولت چین یکی از اولویت‌های اصلی را به استمرار این نوع نوآوری و رشد آن اختصاص داده است. عزم دولت چین در حمایت از کسب‌وکارهای نو و متمرکز بر کارآفرینی نوآورانه در کنار بازار گسترده سبب شده غول‌های فناوری و تجاری هم‌چون علی‌بابا(Alibaba)، تنسنت(Tencent) و بایدو(Baidu) به وجود آیند که علاوه بر بهره‌گیری از ظرفیت‌های بومی این کشور جلوی ورود شرکت‌های مشابه خارجی هم‌چون گوگل و آمازون را هم گرفته‌اند. این ویژگی علاوه بر این که موجبات رشد اقتصادی را فراهم می‌آورد از جنبه‌های امنیتی نیز مانع از خروج اطلاعات حساس به مرزهای بیرون کشور می‌شود. دولت چین از سال 2015 برنامه‌ی توسعه تحت عنوان “بعلاوه‌ی اینترنت” یا Internet plus را شروع کرده که طی آن با توسعه زیرساخت‌های ارتباطی اینترنتی به تسهیل خدمات رسانی می‌پردازد. به عنوان نمونه می‌توان به “بررسی سلامت یک فرد روستایی از راه دور” و بدون مراجعه به مراکز شهری اشاره کرد. این کار هم‌چنین با تشویق ارائه خدمات اختصاصی به مشتریان همراه است به عنوان مثال یکی از کمپانی‌های چینی با بهره‌گیری از نوآوری برپایه مشتری‌مداری و هم‌چنین نوآوری برپایه کارآمدی قادر است لباس‌هایی را که به سلیقه خود کاربران طراحی شده‌اند حداکثر تا 72 ساعت به دست آنان برساند. نکته دیگری که نباید از چشم پنهان نگاه داشت قصد دولت چین از توسعه شرکت‌های اینترنتی‌ کشورش برای در اختیار گرفتن بازارهای کشورهای در حال توسعه است. معمولا اگر کشوری در این حوزه حساس غفلت کند خواه ناخواه با ورود شرکت‌های بین‌المللی در بازارش مواجه می‌شود. از نمونه متاخر این نوع ورود، ورود شرکت آمریکایی آمازون به بازار امارات و عربستان سعودی (بازار سوق) است.

اکوسیستم اقتصادی گسترده چین به دلیل حمایت‌های همه‌جانبه دولت از بخش خصوصی و کسب‌وکارهای نو  فضایی بی‌رقیب برای نوآوری مبتنی بر کارآمدی فراهم کرده است. این کشور بزرگترین و متمرکزترین پایگاه تامین، نیروی کار و زیرساخت‌های بی‌نظیر آمایش و تدارکات  در سطح جهانی را داراست. این مزایا سبب شده علاوه بر حوزه‌های فناوری اطلاعات، چین در صنایع تولیدی دانش‌محور مانند ابزارهای الکتریکی و تجهیزات ساختمانی نیز پیشرو باشد. البته این پایان ماجرا نیست زیرا با توجه به ورود به دوره‌ی جدید تولید که از آن به Industry 4.0 یاد می‌شود شرکت‌های چینی با فشار فزاینده‌ای برای بهبود کیفیت، استفاده بهینه از دارایی‌ها و روش‌های نوین در تطبیق تولید و مصرف رو به رویند. این دوره، دوره صنعت دیجیتالی است و کارخانه‌ها به تنهایی و منفرد نمی‌توانند کار را به پیش ببرند. اکوسیستم تولید چین در صورتی پایدار می‌ماند که دولت چین چتر حمایتی خود را بیش از پیش باز کند و بازیگران آن نیز از طریق شبکه‌های گسترده دیجیتالی با یکدیگر در ارتباط باشند. در همین راستا به عنوان مثال بعضی از شرکت‌ها بستر‌های مشترکی را ایجاد نموده‌اند که از مزایای تحقیق و توسعه و نیز عملیات و تدارکات مشترک بهره جویند.

کشور چین در زمینه نوآوری برپایه مهندسی، در بعضی صنایع به خصوص در هنگامی که رقابت با شرکت‌های خارجی سنگین است پیشرفت چشمگیری داشته، از جمله این پیشرفت‌ها می‌توان به پیشرفت خارق‌العاده در صنایع ریلی و تولید قطارهای سریع‌السیر اشاره داشت. هم‌چنین توسعه قابل‌توجه‌ای که این کشور در صنایع بادی و مخابراتی داشته، از نمونه‌های دیگر قابل ذکرند. مقررات‌ زدایی (دست‌وپاگیر) و به کار گیری نیروهای نخبه از جمله عواملیند که دولت چین برای پیشرفت این نوآوری باید مدنظر قرار دهد.

در زمینه نوآوری‌های مبتنی بر علم نیز، دولت چین برنامه‌های زیادی دارد فارغ از این که این نوآوری مدت زمان زیادی را می‌طلبد تا به نتیجه رسد، این دولت با نگاهی بلندمدت درصدد فراهم کردن شرایط بازگشت نخبگان به کشور از طرق گوناگونی هم‌چون حمایت‌های ویژه از کسب‌وکارهای ارزش‌آفرین است. نخبگانی که می‌توانند دانش فنی موردنیاز را وارد کشور کرده و به آن کمک کنند تا در این زمینه نیز پیشرفت کند. به عنوان نمونه در تحقیقات زیست‌فناوری، شرکت BGI بیش از دوهزار فارغ‌التحصیل دکتری به همراه دویست ماشین با فناوری بالا را به کار گرفته تا بتواند خود را هر چه بیشتر و سریع‌تر در حل مشکلات زیست‌فناوری توانمند کند.

جمع‌بندی

به نظر می‌رسد یکی از عوامل اصلی توسعه اقتصادی نوآوری و کارآفرینی نوآورانه باشد. همان‌گونه که پیش از این بررسی شد نوآوری در چهار دسته مدل می‌شود. کشور چین به دنبال بهره‌گیری از هر چهار مدل نوآوری است و به‌شدت از کارآفرینی نوآورانه و اکوسیستم کسب‌وکارهای نو حمایت می‌کند. دولت این کشور با اختصاص اولویت به نوآوری‌های مبتنی بر مشتری‌محوری و کارآمدی رشد قابل‌توجهی در صنایع وابسته به اینترنت و نیز صنایع تولیدی ایجاد کرده و بخش خصوصی این کشور را به شدت تقویت کرده است. این اولویت‌بندی و سیاست‌های حمایتی دولت چین سبب شده تا غول‌های تجاری و فناوری مانند بایدو(Baidu)، تنسنت(Tencent) و علی‌بابا(Alibaba) در اکوسیستم اقتصادی آن بوجود آیند که با توجه به مزایای بومی‎‌شان ورود شرکت‌های فناوری هم‌چون گوگل به بازارشان را دشوار و تاحد زیادی غیرممکن نموده‌اند. این ممانعت نه تنها مزایای اقتصادی چشمگیر برای کشور چین فراهم کرده،  از لحاظ امنیتی نیز به‌طرز قابل‌توجه‌ای به حفظ اطلاعات حساس آن کشور یاری رسانده است. مشابه همین حمایت گسترده از بخش خصوصی فناورانه در بخش خصوصی تولیدی نیز مشاهده می‌شود. این دولت به‌طور مجدانه و با تکیه بر مدل نوآوری برپایه کارآمدی درصدد توسعه این بخش است که به سبب آن منافع اقتصادی و امنیتی قابل‌توجه‌ای نصیب این کشور می‌گرداند. اما در این میان نکته اساسی که نباید فراموش شود این است که دولت‌های در حال توسعه با بازارهای قابل‌توجه باید با سیاست‌های خود به حمایت از بخش خصوصی ارزش‌آفرین و علی‌الخصوص فضای کارآفرینی نوآورانه بپردازند تا سبب رشد شرکت‌های داخلی در حوزه‌های حساس فناوری و نوآوری گردند، در غیر این صورت خطر ورود کشورهای بین‌المللی و خارجی و تصاحب بازارهایشان به طور فزاینده‌ای رشد می‌یابد.

 



مطالب مرتبط