پرونده: نقش خدمات در اقتصاد
بخش خدمات چیست و چرا این روزها بر اهمیت آن تاکید میشود؟ چه سهمی در رشد اقتصادی، اشتغالزایی و ارزشآفرینی دارد و چرا بسیاری از کشورهای توسعه یافته در پی افزایش سهم این بخش در اقتصاد خود هستند؟ این سوالها و سوالات بسیار دیگری که پیرامون چرایی و چگونگی اهمیت و پیشرفت این بخش از اقتصاد در اذهان مدیران، صاحبنظران و دستاندرکاران اقتصادی قرار دارد، این نیاز را مطالبه میکند تا با دقت به آنها پاسخ داده شود. نقشه راه آینده اقتصادی کشور، استراتژی بنگاههای کوچک، متوسط و کلان اقتصادی و در سطحی بالاتر رفاه مردم در گرو شناخت هر چه دقیقتر از فضای اقتصادی کشور و راههای بهبود آن است. این گزارش تلاشی است به پاسخ پارهای از سوالات پراهمیت که در این باره مطرح است. یکی از مشکلات عمدهای که کارآفرینان با آن روبرو میشوند، ارزشگذاریها و باورهای غلط ذهنی است که در طی سالهای متمادی به وجود آمدهاند. به عنوان مثال این دیدگاه که اشتغالآفرینی تنها از درون کارخانجات و کارگاههای تولیدی به وجود میآید و یا هنگامی که از نمادهای پیشرفت اقتصادی یک کشور صحبت میشود، تنها کارخانجات صنعتی و تولیدات ماشینآلات پیشرفته آن کشور همچون بیرقهای پیروزی به نمایش در میآیند. صد البته اینها همه به رشد اقتصادی یاری میرسانند و به خصوص آن زمان که بر پایه مزیتهای رقابتی کشور بنا نهاده شده باشند. اما جای شگفتی است هنگامی که با آمار نزدیک به هشتاد درصدی سهم بخش خدمات در کشورهای توسعهیافته مواجه میشویم، اندکی تامل نکنیم و از خود نپرسیم چگونه است که این گونه کشورها با تمام ظرفیتهای تحقیقاتی عظیم خود، این چنین به بخش خدمات و هر آن چه به توسعه آن یاری میرساند، اهمیت میدهند؟ امید داریم توانسته باشیم به گوشهای از سوالات در این زمینه پاسخ داده باشیم یا حداقل جرقههای سوالهایی را در ذهن روشن کنیم که منجر به تعالی و ثمرهای پربار برای کشور منجر میگردند.
۱. بخش خدمات چیست؟
برای آن که بخش خدمات را بشناسیم، ابتدا باید آن را تعریف کنیم. هر نوع تعریف به یک مرزبندی باز میگردد، که با توجه به آن مرزبندی متوجه میشویم که تعریف موردنظر شامل چه مواردی میشود و شامل کدامها نمیشود. در تعریف بخش خدمات نیز باید مشخص شود این بخش چه ویژگیهایی دارد و چه ویژگیهایی ندارد و به عبارت بهتر این که بخش خدمات چه چیزی هست و چه چیزی نیست. یکی از حساسترین وظایفی که دانشمندان در هر حوزه علمی به عهده دارند، خوشهبندی است. در طی این فرآیند، ایشان از میان انبوه دادههایی که در دسترس دارند، با متودولوژی علمی، دادههایی را که ویژگیهای مشترکی با یکدیگر دارند در یک خوشه قرار میدهند. به عنوان یکی از معروفترین و آشناترین مثالها در این مورد میتوان به خوشهبندی ماده فیزیکی به سه نوع جامد، مایع و گاز اشاره داشت. مشابه همین اتقاق در اقتصاد نیز رخ میدهد. در اقتصاد نیز فعالیتهای اقتصادی را به سه بخش مرتبط با موادخام، تولیدی و خدمات تقسیم میکنند. این خوشهبندی سهبخشی توسط دانشمندانی همچون آلن فیشر (Allan Fisher)، کالین کلارک (Collin Clark) و ژا فوراستیه (Jean Fourastie) در اواسط قرن بیستم توسعه یافته است. بخش موادخام به فعالیتهایی اشاره دارد که به موجب آنها مواد خام استحصال میگردند. به عنوان نمونه، مشاغلی همچون استخراج مواد معدنی و کشاورزی را میتوان جز این دسته طبقهبندی کرد. دسته دیگر از مشاغل، مشاغلی هستند که به محصولی قابل مشاهده و ملموس (tangible) منجر میگردند. این دسته از فعالیتها زیرمجموعه بخش تولیدی قرار میگیرند. به طور غیر رسمی میتوان تولید کارخانهای را زیرمجموعه این بخش قرار داد. به عنوان مثال اتومبیلسازی، تولید پلاستیک و داروسازی جز بخش تولیدی محسوب میگردند. پس در تعریف این بخش تفاوتی میان محصولات با تکنولوژی بالا (High-Tech) و محصولات سطح پایین قائل نیستیم و تمامی را جزئی از این بخش محسوب میکنیم. بخش خدمات را که از آن به عنوان بخش سوم اقتصاد نیز تعبیر میشود، مجموعه فعالیتهایی میگویند که به تولید ارزش از طریق محصولات غیرقابل مشاهده یا ناملموس منجر میشود. به عنوان مثال نامهرسانی که وظیفه تحویل نامه را بر عهده دارد، نه محصولی تولید میکند و نه چیزی را استخراج مینماید، اما فعالیت وی باعث تسهیل امور و آفرینش ارزش میگردد و از این نظر دارای اهمیت اقتصادی است. بخش خدمات بخش وسیعی از فعالیتها از جمله حملونقل، خدمات شهری و خدمات وابسته به فناوریهای اطلاعاتی را پوشش میدهد.
سیاستگذاران و بخش خدمات
بردفورد جنسون در کتاب “مبادله جهانی در خدمات”[۱] که توسط مرکز مطالعاتی اقتصاد بینالملل پیترسون به چاپ رسیده به نکته جالبی در مواجهه سیاستگذاران با بخش خدمات اشاره میکند. او با ذکر ابهامات نادرستی که پیرامون بخش خدمات وجود دارد، به دلایل ایجاد این ابهامات اشاره میکند. وی یکی از این دلایل را اهمیت بیش از اندازه قائل شدن برای بخشهای دیگر اقتصادی در مقایسه با بخش خدمات میداند و این که ما عادت داریم با دیدن هواپیماهای بزرگ، ماشینآلات پیشرفته و فناوریهای خاص انگشت به دهان شویم و ناخودآگاه ارزشگذاری بالایی برای بخش تولیدی در مقایسه با بخش خدمات قائل باشیم. جنسون از مدیرعامل جنرال موتورز در دهه پنجاه میلادی نقل قول میآورد که خیر ملت آمریکا را در خیر (و پیشرفت) جنرال موتورز میداند. اما این ابهام از کجا میآید؟ او در ادامه مینویسد در ابتدای قرن بیستم اعتقاد راسخی مبنی بر همبستگی مثبت میان پیشرفت صنعتی با توسعه وجود داشت به طوری که بسیاری از سیاستگذاران دو عبارت “کشورهای صنعتی” و “کشورهای توسعهیافته” را یکی میگرفتند و به جای یکدیگر استفاده میکردند و در اذهان بسیاری این تلقی جاافتاده بود که مشاغل تولیدی مشاغلی سطح بالا هستند، و در نقطه مقابل، مشاغل خدماتی را مشاغلی پیشپاافتاده با حقوق پایین میدانستند. این تلقی نادرست به این مسئله دامن زده بود که بسیاری از سیاستمداران و سیاستگذران افتخار را در رشد بخش تولیدی میدانستند و در آمارهایشان به رشد بخش تولیدی اشاره داشتند نه رشد بخش خدمات. مطالعات بسیاری نادرستی این مدعا را اثبات کرده است، اما هنوز رگههای این ادراک اشتباه را در سخنرانی بسیاری از سیاستمداران میتوان دید. آنجا که با افتخار از توسعه کارخانهها و کارگاههای تولیدی یاد میشود، اما تعمدا از نقش پراهمیت بخش خدمات در توسعه اقتصادی صحبتی به میان نمیآید. در بخشهای بعدی سعی بر آن است که در این مورد خطیر شفافسازی مکفی صورت پذیرد.
[۱] Global trades in services: Fears, Facts, And Offshoring
۲. سهم بخش خدمات در اقتصاد کشورها چقدر است؟
بخش خدمات در دهههای اخیر رشد چشمگیری را در کشورهای توسعهیافته داشته و در سال ۲۰۱۵ نزدیک به هشتاد درصد از میزان ارزش افزوده در کشورهایی همچون فرانسه و ایالات متحده توسط بخش خدمات ایجاد شده است. برای این که فهم نسبتا شفافی از بزرگی بخش خدمات در کشورهای توسعه یافته داشته باشیم، میتوانیم از آماری که در جدول ۱ آمده و نیز مقایسهای که میان کشورهای ژاپن، کرهجنوبی و فرانسه با کشور ایران در این شاخص در نمودار شکل ۱ صورت گرفته استفاده کنیم. از این اطلاعات به خوبی مشخص است که بخش بزرگی از ارزش افزوده اقتصاد جهان در بخش خدمات به دست میآید. نمودار شکل ۲ که از اطلاعات سایت بانک جهانی گرفته شده، میانگین سهم بخش خدمات در اقتصاد جهان را در مقایسه با ایران نشان میدهد. در این نمودار روند صعودی رشد بخش خدمات در دنیا به خوبی مشخص است، حال آن که در کشور ایران این روند به صورت نوسانی بوده و شاهد رشد پایدار در این بخش نبودهایم. در نمودار شکل ۳ نیز میتوانیم سهم بخش تولیدی را در میزان ارزش افزوده در چهار کشور کرهجنوبی، ژاپن، فرانسه و ایران مشاهده کنیم. همان گونه که مشخص است در دو کشور ژاپن و فرانسه با کاهش شدید سهم بخش تولیدی (در مقابل افزایش سهم بخش خدمات) روبرو هستیم. از طرفی در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی میتوانیم رشد کشور کرهجنوبی در این بخش را ببینیم که البته پس از مدت مذکور، این سهم رشد نیافته و ثابت مانده است.
بخش تولیدی در کشور ایران هنوز سهم بزرگی از اقتصاد را در اختیار دارد و روند تغییر آن نیز بسیار پرنوسان است. تغییراتی که در کشور ژاپن، فرانسه و کرهجنوبی مشاهده میشود را به خوبی میتوان در مدل معروف اقتصاددان نامی بنام کالین کلارک مشاهده کرد. کلارک در این مدل به روند توسعه اشتغال در اقتصاد یک کشور با گذر زمان پرداخته است. این مدل در شکل ۴ دیده میشود.
در بخشبندی کلارک مشخص است که بخش دوم یا بخش تولیدی ابتدا شاهد یک پیشرفت (اما رو به کند شدن) است که پس از مدتی و با عبور از نقطه “صنعتیزدایی شدن” رو به کاهش میگذارد. شرایط پیش از صنعتی زدایی شدن مشابه شرایط کنونی کشور کرهجنوبی مطابق با شکل ۳ است. مطابق با همین بخش کشورهای فرانسه و ژاپن مدتهاست که از این نقطه عبور کردهاند. اما کشور ایران برخلاف این مدل شاهد بالا و پایین شدنهای فراوانی در بخش تولیدی بوده است. طبق این مدل، روند یک کشور توسعه یافته نشان میدهد که سهم بخش تولیدی با پیشرفت فناوری رو به کاهش رفته و این سهم بخش خدمات است که در این شرایط رو به فزونی میرود و به رشد اقتصادی منجر میشود.
آیا بخش چهارمی در راه است؟
برخی از اقتصاددانان معتقدند که میتوان بخش خدمات را در بخش سوم اقتصاد خلاصه نکرد بلکه بخش چهارمی را نیز اضافه کرد که بخشی دانشمحور از اقتصاد است و شامل خدماتی در زمینه فناوری اطلاعات، تولید و پخش اطلاعات، رسانه و توسعه و تحقیق میشود. در این بخش به عنوان مثال میتوان خدمات دانشمحوری مانند مشاوره، تحصیلات، برنامهریزی مالی، وبلاگنویسی و طراحی را قرار داد. این دسته از اقتصاددانان معتقدند اگرچه به عنوان مثال حملونقل و طراحی هر دو در زمره بخش خدمات هستند اما بهتر است خدماتی را که برپایه دانش و تحویل اطلاعات بنا شدهاند، در بخشی جداگانه مورد مطالعه قرار داد.
همانگونه که در شکل ۴ مشاهده میشود با توسعه فناورانه یک اقتصاد، سهم اشتغال ناشی از بخشهای سوم و چهارم که هر دو مرتبط با بخش خدماتاند رو به افزایش است. در حالی که رشد بخش اول از همان ابتدا منفی و بخش دوم نیز ابتدا شاهد افزایشی اندک (البته با کاهش سرعت رشد) است که پس از نقطه زمانی که از آن به “صنعتیزداییشدن” تعبیر میشود دچار کاهش سهم میگردد. به اقتصاد پس از صنعتیزدایی شدن، اقتصاد “پساصنعتی” گفته میشود (مشاغلی که در بخش چهارم قرار میگیرند در دوره پساصنعتی متولد میشوند). از ویژگیهای این اقتصاد آن است که عمده اشتغال در بخشهای اول و دوم اغلب به دلیل اتوماسیون از میان میرود و بیشتر مشاغل در ارتباط با بخش خدماتاند و بیش از هفتاد درصد سهم اشتغال در این دوره در بخش خدمات شکل میگیرد. به سبب همین حجم و نقش بزرگ بخش خدمات در اقتصاد است که اقتصاددانان با تقسیمهای بیشتر این بخش و تبدیل آن به زیربخشهای متعدد به مطالعه دقیقتر آن پرداختهاند. تمامی این موارد نشانگر نقش حیاتی بخش خدمات در توسعه یک کشور و لزوم توجه نهادهای مسئول به آن است. بهتر است با توجه به این اهمیت روزافزون، توجه ویژهای به بخش خدمات و چگونگی توسعه آن در چشماندازهای پیشرفت کشور گردد.